
ممکن است تصور کنید رباتی سازی اتفاقی است
که در آینده رخ میدهد. اینطور نیست؛ رباتی سازی آغاز شده است. اگر بخواهیم
با یک نگاه علمیو خیلی پیچیده به این قضیه نگاه کنیم، نمیتوانین درباره
نقطه آغاز رباتی سازی جامعه – و اصل آغاز ربات سازی – به توافق برسیم. اما
اگر نگاهی به اطراف تان – البته نه فقط کشور خودمان – بیاندازید، قبول
میکنید که این روند آغاز شده است. به اطراف تان نگاه کنید و کارهایی که
قبلاً انسانها انجام میدادند اما اکنون به ماشینها سپرده شده اند را
بشمارید.
بیایید چند مثال را با هم مرور کنیم:
- دستگاه خودپرداز
- بازوهای رباتیک در کارخانههای ماشین سازی – بیشتر مردم وقتی کلمه ” رباتی سازی ” را میشنوند به یاد این رباتها میافتند اما این بازوهای رباتیک برای ربات بودن کمیخنگ هستند.
- ماشین بدون راننده گوگل – یا هر ماشین بدون راننده دیگر.
- ولفرم آلفا (WolframAlpha) – ولفرم آلفا نوعی ربات است که به سوالات شما پاسخ میدهد و داده جمع آوری میکند. این موتور محاسباتی چیزی شبیه Ok Google و Siri است.
- کامپیوتر وستون (Watson) – وستون یک ربات – کامپیوتر است که به سوالاتی که با زبان طبیعی مطرح میشوند، پاسخ میدهد.
البته مثالهایی از رباتهای درگیر در این فرایند هستند که واقعاً ربات هستند. در حال حاضر رباتها و کامیپوترها (در این مقاله منظور از ربات هر دوی این واژهها هستند) نمیتوانند همه کارها را برای ما انجام دهند اما حرکت به سمت این نقطه آغاز شده است.
آیا رباتها شغل مان را خواهند گرفت؟

رباتهایی که قرار است جای ما و شما را بگیرند از جنس این رباتهای ساده نیستند
متاسفانه جواب این سوال مثبت است؛ ممکن است روزی رباتها شغل تان را از شما بگیرند. اگر در یک فست فودی کار میکنید، روزی خواهد رسید که کل فست فود توسط رباتها اداره شود. ما قصد نداریم به کسانی که در فست فودها کار میکنند، توهین کنیم فقط میخواهیم تصویر روشنی از آینده در اختیارتان قرار دهیم. هم اکنون هم رباتهایی ساخته شده اند که میتوانند ناگت مرغ درست کنند یا سفارش شما را بگیرند. رباتها میتوانند میزها را تمیز کنند و در ضمن همه این کارها را بدون اشتباه انجام دهند.
اما درباره شغلهایی با سطوح بالاتر چه؟ یک حسابدار چطور؟ شماش معکوس رباتی سازی این شغل هم شروع شده است. آیا رباتها میتوانند بخوانند؟ میتوانند محاسبه کنند؟ میتوانند قوانین مربوط به مالیات، قسط و حقوق کارمندان را درک کنند؟ بله . فقط کافی است نگاهی به برنامه آنلاین TurboTax بیاندازید. درباره موزیک دانها و هنرمندان چطور؟ در حال حاضر رباتهایی طراحی شده اند که میتوانند موسیقی بسازند. البته این موسیقیها کمیماشینی هستند و اگر فقط یکبار در عمرتان به موسیقی گوش کرده باشید میتوانید فرق موسیقی ساخت انسان و ربات را بفهمید.
رباتها میتوانند استاد فیزیک باشند؟ نمیتوان با قطعیت به این سوال جواب رد داد. میتوان روزی را تصور کرد که رباتها به قدری هوشمند شوند که بتوانند به انسان کمک کنند فیزیک یا بگیرد اما قطعاً ساخت رباتهایی که استاد فیزیک هستند کار بسیار دشواری خواهد بود (آموزش حتی برای انسانها هم سخت است).
رباتی سازی جامعه کی تمام میشود؟
نمیتوان به این سوال یک پاسخ قطعی داد. برخی از تغییرات زمان میبرند. انقلاب صنعتی یک شبه اتفاق نیفتاد. اتومبیل هم یک شبه جای اسب را نگرفت. اما انقلاب اطلاعاتی چطور؟ اگر این سه مثال را با هم مقایسه کنید متوجه میشوید که هر جا صحبت از اطلاعات به میان باشد همه چیز خیلی زودتر پیش میرود. بیایید به سال ۱۹۹۵ باز گردیم؛ آن موقع چند نفر از اینترنت استفاده میکردند؟ اما فقط با گذشت ۲۰ سال، اینترنت به یکی از مهمترین جنبهها جامعه جهانی تبدیل شده است. بنظر میرسد رباتی سازی خیلی سریعتر از انقلاب صنعتی و … رخ خواهد داد.
وقتی رباتی سازی تمام شد، ما باید چکار کنیم؟
این بستگی به نحوه رباتی سازی جامعه دارد. بیایید سه سناریوی احتمالی رباتی سازی در آینده را با هم بررسی کنیم:
پیشتازان فضا – در آینده ای که شبیه پیشتازان فضا باشد، رباتها فقط کار میکنند بنابراین انسانها میتوانند کارهای دیگر را انجام دهند. این سناریو شباهت زیادی به اختراع کشاورزی دارد. وقتی انسانها کشاورزی را کشف کردند، برخی از مردم کشاورزی میکردند و برخی دیگر کارهای دیگر را انجام میدادند؛ هنر، تئاتر و اداره جامعه. در پیشتازان فضا هم رباتها همینطور بودند. رباتها کمک میکردند انسانها به کارهای دیگرشان برسند. همه ما این نوع رباتی سازی را میپسندیم.
وال – ای و پلیس آهنی – در هر دوی این فیلمها مسئولیت مهم و بزرگ به رباتها سپرده شده بود. اگر کسب و کارهای مختلف رباتها را بسازند و از آنها استفاده کنند، سودمندی شان بیشتر خواهد بود و این همان چیزی است که ما دنبالش هستیم. احتمالاً طرفداران این سناریو کمتر خواهند بود. احتمالاً رستورانها اولین کسب و کارهایی هستند که به دنبال ساخت رباتهای کارمند خواهند رفت. این سناریو را براحتی قابل تصور است چون اولین فایده ای که برای آن به ذهن میرسد کاهش هزینههای سرمایه داران است. هزینه طراحی، ساخت و نگهداری از ربات بسیار کمتر از هزینههای استخدام کارمند است.
ترمیناتور و ماتریکس – شاید روزی رباتها بجایی برسند که دیگر نیازی به انسانها نداشته باشند. شاید روزی به این نتیجه برسند که انسانها مزاحم آنها هستند و باید از سر راه برداشته شوند (یا کنترل شوند). تعجب نکنید؛ وقتی فیلم به سوی آینده برای اولین بار اکران شد، هیچ کس تصور نمیکرد روزی یک هاوربرد ساخته شود اما اکنون این رویا به واقعیت تبدیل شده است.
سناریوی دیگری برای ترسیم آینده روند رباتی سازی به نظر ما نمیرسد. شاید روزی انسان و ربات با همکاری یکدیگر چیزی بسازند که نه ربات است و نه انسان. و کلی شایدهای دیگر که فقط زمان میتواند به آن پاسخ دهد.
آموزش و رباتی سازی
رباتی سازی جامعه آغاز شده است. شاید رسیدن این روند به کشورهای در حال توسعه خیلی طول بکشد و این مسئله برای ما خیلی موضوعیت نداشته باشد اما نمیتوان رباتی سازی را به عنوان یک حقیقت بیرونی انکار کرد. اولین واکنش انسانها بعد از پذیرش روند رباتی سازی این پرسش است : من باید چکار کنم؟ شاید جواب عده ای به این سوال جلوگیری و متوقف کردن روند رباتی سازی باشد اما باید بگوییم دیگر دیر شده است. میتوانید انسانها را مجبور کنید دیگر از گوشیهای هوشمند استفاده نکنند؟ توقف رباتی سازی همینقدر دشوار خواهد بود.
بنظر میرسد بهترین کار آموزش برمبنا و در جهت رباتی سازی است. اما این آموزش چه نوع آموزشی است؟ رباتها در ابتدای امر کارهای ساده را به عهده خواهند گرفت. بنابراین لازم نیست به کسی یاد بدهیم که قرار است روزی رباتها برای شما ساندویچ سرو کنند. اما لازم است ” آموزشهای شغلی ” را از نظام آموزشی حذف کرد؛ حداقل در سطوح بالای آموزشی. کاری که همه نظامهای آموزشی میکنند آماده کردن دانش آموزان و دانشجویان برای دنیای واقعی است اما دنیای واقعی یعنی آینده و آینده امری ناشناخته است.
اگر دانشگاهها از این استراتژی آموزشی پیروی کنند، باید افرادی را تربیت کنند که مجبور به رقابت با رباتها هستند. همانطور که قبلاً گفتیم رباتها از خیلی از دانش آموختگان ارزانتر و بهتر هستند.
دانشگاه محلی برای آماده کردن افراد برای فرصتهای شغلی نیست؛ دانشگاه محلی برای تریبت انسانهایی است که بتوانند که میتوانند به سرعت کارهای جدید را یاد بگیرند و در آن کارها خلاق باشند.